جدول جو
جدول جو

معنی قصاب خانه - جستجوی لغت در جدول جو

قصاب خانه
(قَصْ صا نَ / نِ)
جائی که در آن گوسفندان را ذبح میکنند. (ناظم الاطباء). سلاخ خانه و مسلخ، جامعۀ قصابان. اجتماع قصابان، دکان قصاب. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاب خانه
تصویر تاب خانه
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱)
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
دارای خانه، مالک خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شراب خانه
تصویر شراب خانه
میخانه، میکده، خم خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضراب خانه
تصویر ضراب خانه
جایی که در آن سکه ضرب می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
قمارخانه. چه قاب در اصل به معنی استخوانی است که بدان قمار میبازند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ نَ / نِ)
خانه خراب. کنایه از محل سکونت بی ارزش است: شبی از شبهای زمستان پر باران در خراب خانه خالی مست و هشیاران نشسته بودم و خاطر بخویشتن مشغول در سرای بهم کرده از خروج و دخول. (از ترجمه محاسن اصفهان)
لغت نامه دهخدا
(حِ نَ / نِ)
خانه خدا. میزبان. دیار. ابوالمثوی. رب البیت:
در آن خانه که آن شب بود رختش
به صاحب خانه بخشیدند تختش.
نظامی.
- امثال:
اگر میهمان یکی باشد صاحب خانه گاو میکشد، یا میزبان گاو میکشد، با کثرت سائلان و خواهندگان به تمام واجبات رادی و جوانمردی عمل نتوان کرد. (امثال و حکم ص 229)
لغت نامه دهخدا
(بِ نَ / نِ)
از قاب ترکی + شانه. شانه نیام. شانه دان
لغت نامه دهخدا
مانپد خانه خدا کد خدا ابتگن دیور میزبان مالک خانه خانه خدا، میزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصار خانه
تصویر عصار خانه
هونید نگاه پالاک خانه چرخشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمار خانه
تصویر قمار خانه
محلی که در آن قمار کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناد خانه
تصویر قناد خانه
غندگر خانه پانیذگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصابخانه
تصویر قصابخانه
کشتارگاه محلی که در آن گاو و گوسفند ذبح کنند
فرهنگ لغت هوشیار
بجولخانه، منگخانه (قمار خانه) جایی که در آن با قاب گوسفند بازی کنند، قمارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صال خانه
تصویر صال خانه
کشتار گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
((~. نِ))
مالک خانه، میزبان
فرهنگ فارسی معین
بسملگاه، سلاخ خانه، سلاخی، قربانگاه، قصابی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خانه خدا، مالک، موجر، میزبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صاحبخانه بودن: کامیابی که از دسترنج خودتان حاصل خواهد شد اگر با مفسد صحبت داشت، دلیل بر فساد کار او است. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
میزبان
فرهنگ گویش مازندرانی